دلم خون میخاد . خیلی زیاد . خیلی بیشترز خونی که الان تو کل دنیا جریان داره !
دلم خونیو میخاد که خودم بریزم ! با یه فلز خیلی تیز و بزرگ !
دلم خون آدمایی رو میخاد که ازشون نفرت و کینه ای دارم که فقط با خون شسته میشه !
خیلیاشون اصن حتا تو زمان من نیستن یا اصن هیچوقت همو ندیدیم یا رو زندگیه هم اثری نداشتیم ! خیلیاشونم نه !
اگر رفتم بهشت ! میگم رودخونه هایی با عسل و شیر نمیخام ! رودخونه های خون میخام که توشون جای ماهی آدمایی که اسم میبرم باشن ! و بدون اینکه گناه باشه هرکدومو روزی چند بار تیکه و پاره کنم ! اصن خون بپاشه فواره بزنه !!!!